آرتین خان خان ایرانآرتین خان خان ایران، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

آرتین خان خان ایران

یلدا .آدم برفی. عشق توت فرنگی.ماجرای حیوانات وحشتناک

1392/12/20 17:25
نویسنده : سما
1,710 بازدید
اشتراک گذاری

یلدا 92

امسال شب یلدا همگی خونه مامان بزرگ عزیزمون جمع شدیم و خیلی هم خوش گذشت

جای سیما جون و خاله مریم و بقیه کسانی که نتونستن پیش ما باشن رو خالی کردیم

آرتین خان در حال هندونه خوری

http://artin1389.persiangig.com/9212artinkhaan%20(3).jpg

 

برف 1392 و آدم برفی من و آرتین خان

البته توی این روزهای سرد زمستونی هم برای آرتین خان و هم برای خودم یه سری کلاه و شال گردن بافتم که تو عکس معلومه ....

http://artin1389.persiangig.com/9212artinkhaan%20(5).jpg

حالا صبح یه روز برفی آرتین خان از خواب بیدار شده و میگه من توفتلنگی میخوام و مارو مجبور کرد حاضرشیم و هم بریم برف بازی و هم برای ایشون توت فرنگی بگیریم ... (خاطره دوران بارداری منو که حدود 4 سال پیش در چنین روزهایی هوس توت فرنگی کرده بودم و با بابا بهمن رفتیم تجریش خریدیم رو زنده کرد با این تفاوت که این دفعه تا سر کوچه فقط رفتیم)

http://artin1389.persiangig.com/9212artinkhaan%20(9).jpg

و اما ماجرای حیوانات وحشتناک....

این روزها به خاطر آلودگی هوا و سرما خونه نشین شدیم و آرتین هم مدام پای تی وی در حال دیدن کارتون های مختلف ... یه روز اومد گفت سما جون من حیوانات وحشتناک میخوام.

فرداش بابابهمن براش انواع و اقسام اسب و گاو و .... خرید. آرتین با دیدنشون یه مرسی گفت و بدون هیچ ذوقی! گفت منظورم اینا نبود!!!

فرداش برای خوشحال کردن آرتین یه راست رفتم اسباب بازی فروشی و 4 تا لاک پشت نینجا خریدم (خیلی هم خوشحال بودم که الان آرتین ببینه کلی ذوق میکنه و چون این کارتونا رو هم زیاد میبینه حتما منظورش همین بوده) اما وقتی دیدشون نگاهی انداخت و گفت خوبه ولی !!! اینو نگفته بودم!!!!

2 روز بعد مامان نسرین برای آرتین یه مرد عنکبوتی خرید ... اما باز هم با دیدن اون یه ذوق کوچیکی (که فقط ما ناراحت نشیم) کرد و گفت این اون نبود که من گفته بودم!!!! من حیوانات وحشتناک میخوام ...

چند روز گذشت و برام سوال شده بود که منظور آرتین چیه و توی هر کارتونی هم که نگاه میکرد میگفتم منظورت اینه و اون میگفت نه و قیافشو عصبانی میکرد و میگفت این جوری وحشتناک!!!

یک هفته گذشت و ما هم تصمیم گرفتیم برای خلاص شدن از شر این حیوان وحشتناک بریم فروشگاه و خودش انتخاب کنه. ایشون هم یه راست رفت سراغ دایناسور و داد زد وااای سماجون پیداش کردم ایناهاش حیوانات وحشتناک!!! الان خیلی خوش آلم

خلاصه ما که حسابی خوشحال شده بودیم . 37 تومان ناقابل پیاده شدیم تا ایشون خرسند از یافتن حیوان وحشتناک به خونه بیان

http://artin1389.persiangig.com/9212artinkhaan%20(7).jpg

درسی که از این ماجرا گرفتین اینه که بچه رو ببر خودش بخره!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)