آرتین خان خان ایرانآرتین خان خان ایران، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

آرتین خان خان ایران

عصر بهاری و باغ وحش

اواخر فروردین 93  فرصتی دست داد تا یه سر بریم باغ وحش پارک ارم اما برخلاف انتظارم آرتین خوشش نیومد!!! چندش آرتین خان بعد از اولین نوازش بره کوچولو ... ...
7 خرداد 1393

اردیبهشت 93 و نوشهر

باز هم فرصتی دست داد تا دسته جمعی بریم شمال (نسرین جون و نانا جون و مامان بزرگ عزیزم) ... و اصلا نمیشه روی طبیعت بسیار زیبای شمال در اردیبهشت ماه چشم پوشاند ... جای همه خالی (عکسها زیاد اما آپلود اونا از حوصله خارج!) از این عکس های قبلا تو فتوشاپ زیاد دیده بودیم اما این دفعه به لطف این حباب سازها من و آرتین و نانا جون ساعت ها سرگرم بودیم!!! و اما صفای پدر و پسر لب ساحل ... ...
7 خرداد 1393

آخرین تاپیک 1392

چند روز پیش بابابهمن واسه آرتین خان یه گوشی گرفته که هم عکس بندازه و هم آهنگ گوش بده و هم بهمون زنگ بزنه ... زنگ زدن رو خوب میاد اما میگه پاییده نداره من بازی حرفه ای میخوام توش داشته باشه! یه بند با گوشی بنده بازی میکنه!!!!   و اما این آخرین تاپیک سال 1392 هست امیدوارم در این روزهای پایانی سال روزهایتان لبریز از خبرهای خوش و شبهایتان مالامال از آرامش باشد ...
20 اسفند 1392

یلدا .آدم برفی. عشق توت فرنگی.ماجرای حیوانات وحشتناک

یلدا 92 امسال شب یلدا همگی خونه مامان بزرگ عزیزمون جمع شدیم و خیلی هم خوش گذشت جای سیما جون و خاله مریم و بقیه کسانی که نتونستن پیش ما باشن رو خالی کردیم آرتین خان در حال هندونه خوری   برف 1392 و آدم برفی من و آرتین خان البته توی این روزهای سرد زمستونی هم برای آرتین خان و هم برای خودم یه سری کلاه و شال گردن بافتم که تو عکس معلومه .... حالا صبح یه روز برفی آرتین خان از خواب بیدار شده و میگه من توفتلنگی میخوام و مارو مجبور کرد حاضرشیم و هم بریم برف بازی و هم برای ایشون توت فرنگی بگیریم ... (خاطره دوران بارداری منو که حدود 4 سال پیش در چنین روزهایی هوس توت فرنگی کرده بودم و با بابا بهمن رفتیم ت...
20 اسفند 1392

چیدنیا و عشق آرتین خان به باب اسفنجی

چند وقت پیش مامان نسرین واسه آرتین خان از این چیدنیها خریده بود و هر دفعه تا میخواستیم بچینیمشون میریختن تا اینکه بالاخره بدون هیچگونه لرزش دستی چیده شد و اینم ذوق آرتین خان ... تازه زنگ زده به بابا بهمن و میگه زود بیا خونه اینا رو ببین و حالشو ببر!!   این روزها وقتی با آرتین بیرون میریم فقط دنبال باب اسفنجیه . از لباسش گرفته تا سی دی هاش و کیفش حتی دیروز مجبورمون کرده قلک باب اسفنجی بگیریم و قلک قبلیش رو باز کنیم و پولاشو بریزیم توی این یکی. میگه باب اسفنجی بیشتر مواظبه!!!! ...
20 اسفند 1392

رکورد پازل و کتاب آرتین خان قهرمان و عروسک وودی

زمستون امسال حسابی استعدادهای آرتین و بنده شکوفا شده!!! خاله نانا 10 تا پازل کوچولو برای آرتین خان گرفته بود که توی این مدت انقدر آرتین بازی کرده که هرکدوم از این پازل ها رو ظرف مدت 3 دقیقه درست میکنه و مامان سما کلی به خودش میباله که چه فرزند فهیمی تربیت کرده!!! و اما بنده .... اهیم ... کتابی به نام آرتین خان قهرمان درست کردم که شامل 5 برگه که با تصویری که من و آرتین کشیدیم و رنگ کردیم پسرمو قهرمان کردم البته داستانش رو هم توش نوشتم ها .... فک نکنید الکیه ... همه کتابا یه طرف این یکی یه طرف دیگه .... اینم عروسک وودی که با امکانات محدود سعی کردم کمی شبیه اصلیه بشه ولی خداییش آرتین خان دوستش داره...
20 اسفند 1392

تولد سه سالگی آرتین خان

  قند عسلم تولدت مبارک آرتین عزیزم با اومدنت به زندگیمون شور و شوقی رو آوردی که توی این سه سال اون رو هزاران برابر کردی ممنونم که پسر منی و منم مامان تو     ...
4 مهر 1392

مرداد 92 و اصفهان

فرصتی دست داد تا به خاطر یه کار اداری دو روزی بریم اصفهان و گشت و گذار اینم عکسهایی از زاینده رود و میدون امام و کالسکه سواری و چهل ستون ...
4 مهر 1392